۱۳۸۸ مرداد ۲۵, یکشنبه

گوشه ای بی سوادی جناب طائب در متهم کردن کروبی


حجت الاسلام جنایتکار، جناب طائب چند روز پیش دهان مبارک را باز کرده و افاضاتی فرمودند که نشانه عمق سواد و علم فقهی وی بوده است و معلوم نیست اینهمه سال در حوزه علمیه به چه عملی مشغول بوده است که همه چیز می داند جز علم فقه !

ایشان گفته اند که اگر آقای کروبی 4 شاهد ارائه ندهد به 80 ضربه شلاق به عنوان حد قذف محکوم می شوند. قذف یعنی نسبت زنا و لواط دادن به شخص خاصی (اجمالاً به آن تهمت زنا یا لواط می گوییم). برای اینکه شخصی محکوم به حد قذف شود طبق مشهور فقها با شرایطی موجود باشد تا این مجازات ثابت شود. اما گویی جناب طائب از هیچ یک از شرایط فقهی اطلاعی نداشته و صرفاً عبارتی به عنوان حد قذف در حوزه علمیه به گوشش خورده است. در این مطلب مختصری برای شرایط مجازات قذف از لحاظ فقهی و قانونی اشاره می کنیم و می بینیم که آیا آقای کروبی مشمول آن می شوند یا خیر:

ادعای جناب طائب به این دلایل مردود بوده و به هیچ وجه شرعی و قانونی نیست:

اول: برای اثبات قذف، باید به شخص خاص و معینی اتهام زنا کردن یا لواط کردن داده شود. آقای کروبی به هیچ عنوان به شخص خاصی نسبت زنا یا لواط نداده است بلکه وضعیت کلی زندانیان و شکنجه گران را تشریح کرده است و می دانیم که از لحاظ فقهی و قانونی، حد قذف زمانی جاری می شود که یک شخص معین یا اشخاص معین با هویت معلوم مورد اشاره قرار گیرند و اینکه شخص مدعی تجاوز، از هویت شخص متهم آگاه باشد و یا او را بشناسد و با اشاره معرفی نماید. پس اگر کسی بگوید که در فلان مکان به دیگران تجاوز شده به هیچ عنوان حد قذف اجرا نمی شود. (رک: شرح لمعه، شهید ثانی، دکتر شیروانی، باب حدود، ص 123)

دوم: حد قذف زمانی ثابت می شود که شخص متهم، به زور و اکراه مورد تجاوز قرار نگرفته باشد. پس اینکه آقای کروبی به زندانیان اتهام (یا قذف) نسبت نداده است بدیهی می باشد. بحث اینست که آقای کروبی به شکنجه گران زندان نسبت لواط یا زنا داده است. اما نمی توان گفت آقای کروبی به اشخاص معینی در زندان اتهام تجاوز کردن زده باشد، چون نه اشخاص شکنجه گر را میشناسد و نه اینکه نامی از آنها برده باشد. پس طبق مشهور فقها چون شخص معینی را مورد اشاره قرار نداده است بحث قذف منتفی است.

سوم: نسبت دادن زنا یا لواط به اشخاصی موجب تحقق مجازات می شود که اشخاص مورد اتهام، در دید عموم مردم تظاهر به اعمال ناشایست و غیر اخلاقی ننموده باشند. درحالی که عموم مردم آگاه می دانند که رفتار بازجوها با مردم بشدت غیر اخلاقی بوده و شائبه شکنجه جنسی از سالیان پیش وجود داشته تا حدی که مردم تصورشان از بازجوها، بسیار فراتر از شکنجه های جسمی و جنسی است.

چهارم: حد قذف یک مجازات است و قذف یک جرم. جرم زمانی ثابت میشود که اتهام زننده قصد مجرمانه داشته باشد و قصدش این باشد که دیگری را زناکار یا لواط کننده در جامعه معرفی نماید، در حالیکه آقای کروبی هیچگاه چنین قصدی نداشته و فقط از جهت اعتراض به شکنجه های غیر انسانی در زندانها چنین امری را فاش کرده است. پس آقای کروبی، قصد اصلاح و درخواست رسیدگی داشته است نه قصد زناکار معرفی کردن دیگری.

پنجم: آقای طائب گفته بودند که کروبی باید چهار شاهد عادل معرفی نماید و الا حد قذف بر او جاری می شود. لازم است به این حجت الاسلام بی سواد عرض نمایم که برای اثبات قذف در فقه، دو شاهد عادل (مرد) لازم است نه چهار شاهد. از طرفی این حد هیچگاه با شهادت زنان ثابت نمی شود که گفته شود شهادت 4 زن کفایت می کند. (ماده 153 قانون مجازات اسلامی. همچنین رک:‌ شرح لمعه، شهید ثانی، دکتر شیروانی، باب حدود، ص 145) پس اینکه ایشان وجود 4 شاهد را ضروری می دانند بی اساس و فاقد مبنا است.

ششم: از نظر فقهی، اگر کسی که مورد تجاوز واقع شده، به وقوع این جرم اذعان نماید و افرادی که در زندان بوده اند نیز با توجه به اوضاع و احوال و مشاهدات خود، وجود این موارد را تأیید نمایند، در این صورت هیچگاه به کسی که این مسائل را علنی نماید حد قذف زده نمی شود.

با توجه به این تا کنون افراد زیادی ادعا کرده اند که در زندان به ما تجاوز شده است و شمار این افراد هم کم نیست، به هیچ وجه نمی توان آقای کروبی را دارای قصد مجرمانه دانست بلکه ایشان با توجه به اظهارات افراد بسیاری، قصد بیان حقایق را داشته است. امری که اغلب مردم آگاه، حداقل به وجود آن، ظن و گمان دارند و طبق مشهور فتوای فقها، بیان آن هیچگاه قذف محسوب نمی شود.

این مطالبی که گفته شد و فقط گوشه ای از مستندات فقهی مبنی بر بی اساس بودن ادعای آقای طائب است. به همین دلیل به سایر دلایل و قرائن نمی پذیریم و همین مقداری که گفته شد برای اثبات بی سوادی و بلاهت اقای طائب کافی به نظر می رسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر